جدول جو
جدول جو

معنی غنچه خوران - جستجوی لغت در جدول جو

غنچه خوران
(غَ)
دهی است جزء دهستان طارم که پائین بخش سیردان شهرستان زنجان و در 43هزارگزی جنوب خاوری سیردان و 15هزارگزی باختر شوسۀ قزوین قرار دارد. کوهستانی و سردسیر است. 151 تن سکنه دارد که بزبان ترکی سخن میگویند. از رود بهقانه رود مشروب میشود. محصول آن غلات، بنشن و شغل اهالی زراعت، گلیم، قالیچه و جاجیم بافی است. راه مالرو و صعب العبور دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سَ / سِ سِ)
بمعنی غنچه خسپ. (بهار عجم) (آنندراج). رجوع به غنچه خسپ شود:
در آن گلزار غنچه خواب خونریز
همه بالین و بستر خواب و خونریز.
حکیم زلالی (از بهار عجم)
لغت نامه دهخدا
کسی که به سبب نبودن پوشش دست پای خود را جمع کرده بخوابد، بچه لوند، رند خراباتی
فرهنگ لغت هوشیار